آماده باش سفر آخرت نزدیک است
مولای متقیان (صلوات الله علیه) می فرمایند : ((مرگ)) کوبندهترین تهدیدها است و بلاهائى که بر آنها فرود آمده قابل توصیف نیست: سکرات مرگ، و حسرت از دست دادن آنچه داشتند بر آنها هجوم آورد، در سکرات مرگ اعضاء بدنشان سست گردید، و در برابر آن رنگ خود را باختند، سپس کم کم مرگ در آنها نفوذ کرد، ((بین آنها و بین زبانشان جدائى افکند)) و ((او همچنان در میان خانواده خود با چشم نگاه میکند))، و ((با گوشش مىشنود))، در حالى که عقلش سالم است، فکرش باقى است، مىاندیشد که عمرش را در چه راه فانى کرده، و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است، به یاد ثروتهائى که جمع کرده مىافتد، همان ثروتى که در جمع آورى آن چشمها را بهم گذارده و از حلال و حرام و مشکوک را انباشته و گناه جمع آورى آنها همراه او است، هنگام جدائى از آنها فرا رسیده، براى وارث بجاى مىماند، از آن متنعم میشوند، و از آن بهره مىگیرند، راحتى آن براى دیگرى و سنگینى گناهش بر دوش او است، و او در گرو این اموال است، پس او دست خود را از پشیمانى مىگزد (و این) بخاطر چیزهائى است که به هنگام مرگ برایش روشن مىگردد، او در این حال نسبت به آنچه در زندگى به آن علاقه داشت بىاعتنا است. آرزو میکند که: اى کاش آن کس که در گذشته بر ثروت او غبطه مىخورد و بر آن حسد مىورزید، او این اموال را جمع کرده بود (((مرگ همچنان بر اعضاء بدنش چیره مىشود))) تا آنجا که ((گوشش همچون زبانش از کار مىافتد))، بطورى که در میان خانوادهاش نمىتواند با زبانش سخن گوید، و با گوشش بشنود، پیوسته به صورت آنان مىنگرد، و حرکات زبانشان را مىبیند اما صداى کلام آنان را نمىشنود، سپس ((چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مىگیرد))، ((((چشم او نیز همچون گوشش از کار خواهد افتاد)))) و (((روح از بدنش خارج مىشود)))، و همچون مردارى بین خانوادهاش مىافتد، آن چنانکه از نشستن نزدش وحشت مىکنند و از او دور مىشوند، نه سوگواران را یارى مىکند و نه به آن کس که او را صدا مىزند پاسخ مىگوید سپس او را به سوى منزلگاهش در درون زمین حمل مىکنند، و به دست عملش مىسپارند، و از دیدارش براى همیشه چشم مىپوشند....