سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که خردش را در اختیار گرفت، حکیم است . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 89 بهمن 6 , ساعت 9:13 صبح

سلام و صبح به خیر

گفتم صبح به خیر چون این مطلب رو دارم صبح اول وقت مینویسم. عرضم به حضورتان که سه شنبه 5 بهمن 89 مصادف با اربعین حسینی در شیراز تشییع دو تن از شهدای گمنام رو داشتیم. روز قبلش ساعت و مکان برنامه تشییع رو برای چند نفر از دوستان و بر و بچ پیامک زدم با این مضمون که فردا در فلان ساعت و فلان مکان تشییع شهداست و همین. حدودای ساعت 11 صبح سه شنبه و اواخر برنامه بود که یه پیامک از یکی از بچه های موسسه (ط م) بهم رسید که عذر خواهی کرده بود و گفته بود که بخاطر اینکه مدرسه داره موفق به حضور نیست. بلافاصله براش پیامک زدم که مگه روز اربعین هم مدرسه داری؟!!! جواب داد: ««پیامک شما (که دیروزش فرستاده بودم) تازه ده صبح امروز رسیده و فکر کردم برنامه مربوط به فردا (یعنی پنجشنبه) هست و لذا من دیر متوجه این برنامه شدم.»» تا اینجای ماجرا فقط یه تعریف بود تا به اصل موضوع برسیم. همون موقع به ذهنم مطالبی رسید که براش پیامک زدم و این پیامک ها رو عینا براتون مینویسم:

(پیامک 1)  ها... ((شاید)) بهتر شد که اینجوری شد و دیر متوجه برنامه امروز شدی!!!

(پیامک 2) متوجه منظورم نشدی...

(پیامک 3) ما معمولا نیت انجام مستحبات رو داریم اما یا اراده انجامش و یا توفیق الهی اش رو نداریم لذا اگه (ناخواسته) از مستحبی باز بمونیم، به خاطر نیتی که داشتیم اجرش رو میبریم بویژه که معمولا در این موارد افسوس و غبطه هم میخوریم.

(پیامک 4) میشه تصور کرد که در علم خدا بوده که اگه میدونستی این مراسم مال امروزه , به یکی از این دو ولیل نمیومدی و دچار زیان و خسارت میشدی اما فضل خدا میخواسته که صواب و بهره اش را ببری و لذا تو را دچار خطا در محاسبه و دیرفهمی کرد یعنی آش خورده و دهان نسوخته!!!

(پیامک 5) حالا گرفتی منظورم رو که چرا گفتم شاید بهتر شد که دیر فهمیدی!!؟؟

(پیامک 6) نتیجه: انقدر صفات الهی در تعداد و شدت ظهور نامتناهی هست که ذهن انسان در درک سنت های الهی متحیره اما معرفت الله در حد خودمان بسیار لذت بخشه.

پایان یادداشت. این یادداشت رو خوب و با دقت بخونید.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ